اطلاع از بروز شدن
چهارشنبه 89 شهریور 17
سلام دوستان عزیز..
برای استفاده از نقطه نظرات دوستان در مورد پست قبلی، دارم کامنتهای آن عزیزان را بررسی میکنم تا اگر خدا بخواهد با مشارکت همهی نطرات، مطلب قابل قبولی ارائه شود..
فعلا برای اینکه توانهای مدیریتی را بشناسید و بدانید بعضی از ما مدیران محترم!! چه بر سر مملکت خویش میآوریم، این حکایت را که چندی پیش دوستی برایم ایمیل کرده بود بخوانید..
تیم قایقرانی ایران با تیم قایقرانی ژاپن مسابقه داشتند. هرتیم دارای هشت عضو بود. پس از تلاش فراوان هردو تیم، بالاخره تیم ژاپن با اختلاف یک مایل برنده شد.
حال و هوای تیم ایران خیلی سرد و بهت زده بود. مدیریت ارشد تیم تصمیم گرفت برندهی مسابقات سال آینده باشد. به همین دلیل یک گروه تحلیلگر برای بررسی اوضاع و ارائهی راه کار و راه حل مناسب به خدمت گرفت.
بعد از تحلیلهای مختلف، تحلیلگران کشف کردند که ژاپنیها هفت پاروزن و یک کاپیتان داشتند؛ در حالیکه تیم ایران یک پاروزن و هفت کاپیتان داشته است. این نشان دهندهی یک مشکل ساختاری است که باید توسط مشاورانی زبده حل و فصل شود.
مدیریت ارشد تیم، یک هیأت مشاوره را برای بررسی نقاط ضعف تیم و ایجاد توان لازم در آن به استتخدام گرفت. بعد از چندماه فعالیت مدام، مشاوران به این نتیجه رسیدند که تعداد زیاد کاپیتانها باعث خرابی کار است و باید اساسا ساختار تیم ایران عوض شود.. آنها ساختار جدید را چنین پیریزی کردند: تیم باید چهار کاپیتان داشته باشد که برای جلوگیری از هرج و مرج، توسط دو مدیر هدایت و اداره شوند. یکی هم به عنوان مدیر ارشد و دیگری پاروزن تیم باشد.
سال بعد ژاپنی ها با اختلاف دو مایل برنده شدند. مسئولان ایرانی فورا پاروزن را به دلیل بی کفایتی و عملکرد نامناسب برکنار کردند اما به مدیریت تیم به خاطر انگیزه بخشی لازم در فاز آماده سازی پاداش و امتیازات خوبی پرداخت شد.
گروه مشاوره یک تحلیل دیگر هم ارائه داد:
- استراتژی اتخاذ شده مناسب بوده است.
- انگیزهی لازم داده شده بود.
- ابزار مربوطه از کارآمدی کافی برخوردار نبوده است.